پا درد نازنین
چند روزیه می خواستم بیام و برات مطلب بذارم ولی نمی شد آخه زنعمو رفته بود کربلا و منم چند وعده ای ناهار و شام به عمو اینا گفتم بیان خونمون به خاطر همین زیاد فرصت نداشتم امروز هم زنعمو داره بر می گرده خدا زیارت امام حسین قسمت همه ی مسلمونا بکنه (الهی آمین) در این چند روز که زنعمو نبود دختر عمو حمیده میومد و به خاطر اینکه تنها بودنازنین و می برد خونشون دو شب قبل وقتی نازنین و آورد خونه گفت مامان پام درد می کنه و زانوی پای چپشو نشون میداد منو میگی رنگ از روم پرید و مثل این کاراگاها شروع کردم به بازجویی که پات به جایی خورده که حمیده گفت از پله زیاد پایین و بالا رفته گفتم فکر نکنم برای پله باشه سر سفره ب...
نویسنده :
مامان ریحانه
10:52